جواب زور را با سکوت می دهیم
این یک مبارزه ی مدنیست
وقتی اندیشیدن جرم است، پست مدرنیسم را ترجمه می کنیم
این یک مبارزه ی مدنیست
وقتی زیر نگاه پلیس ضد شورش چشمانمان تر می شود
چند لحظه ای خودکارهای خود را بالا می گیریم
این یک مبارزه ی مدنیست
با وبلاگها به جنگ فقر و گرسنگی و ظلم می رویم
این یک مبارزه ی مدنیست
وقتی آلت محترم سرمایه تا دسته در ماتحت ما فرو می رود
سرسختانه از کشیدن آه خودداری می کنیم
این یک مبارزه ی مدنیست
از فریاد و قهر و خشم و جنگ می نویسیم
تا با خط و نشان کشیدنی خود را خالی می کنیم
این زدن ما تحت سوخته در آب سرد است
اما این هم یک مبارزه ی مدنیست
روزها با منطق و احساس به جان خودم افتاده ام
اما از امروز دیگر این حرفها سرم نمی شود.
صدای شکسته شدن استخوان
طعم خون گرم و گوشت زنده در دهان
شعله های سوزانی که هستی کهنگی را بسوزاند
قلمی که برای نشاندن آگاهی به جای مرکب در خون نشیند
مبارزه برای من اینهاست
و مبارزه ی مدنی لاف حرک در سکون و فرو رفتن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر