۱۳۸۷ اسفند ۲۱, چهارشنبه

مبارزه ی مدنی


جواب زور را با سکوت می دهیم

این یک مبارزه ی مدنیست

وقتی اندیشیدن جرم است، پست مدرنیسم را ترجمه می کنیم

این یک مبارزه ی مدنیست

وقتی زیر نگاه پلیس ضد شورش چشمانمان تر می شود

چند لحظه ای خودکارهای خود را بالا می گیریم

این یک مبارزه ی مدنیست

با وبلاگها به جنگ فقر و گرسنگی و ظلم می رویم

این یک مبارزه ی مدنیست

وقتی آلت محترم سرمایه تا دسته در ماتحت ما فرو می رود

سرسختانه از کشیدن آه خودداری می کنیم

این یک مبارزه ی مدنیست

از فریاد و قهر و خشم و جنگ می نویسیم

تا با خط و نشان کشیدنی خود را خالی می کنیم

این زدن ما تحت سوخته در آب سرد است

اما این هم یک مبارزه ی مدنیست

روزها با منطق و احساس به جان خودم افتاده ام

اما از امروز دیگر این حرفها سرم نمی شود.

صدای شکسته شدن استخوان

طعم خون گرم و گوشت زنده در دهان

شعله های سوزانی که هستی کهنگی را بسوزاند

قلمی که برای نشاندن آگاهی به جای مرکب در خون نشیند

مبارزه برای من اینهاست

و مبارزه ی مدنی لاف حرک در سکون و فرو رفتن.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر