نگاهِ ... تو
که با هر آه ی، ابری ست
در چشمان شکسته ام زمزمه می کند:
ارغوانی زیباست
در چشمان شکسته ام زمزمه می کند:
سیاه زیباست
شب از مشکی موهایت زیباتر
لبانت پر رنگ تر از گل سرخ
موهایت از پیچش نیلوفر، بی تاب تر
محو تر از هر شکلِ بی شکل
مثل عطر توتوتن
لابه لای موهایت خیس می شوم
در ریه هایت غرق می شوم
بدرود رفیق
بدرود...
به شرق و غرب
به شمال و جنوب
به آسمان و زمین
انعکاس من از گرگ گرسنه وحشی تر
روی پنجه هایم می رقصم
_ برای زندگی
به هر کجا که غمی هست
که ردِ خونِ اشکهای سلاخی شده ات...
هست
کلیدِ دستهای تو
قفلِ زندان غمهای فراموش شده را
باز می کند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر