۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

فرار مغزها


به علیجناب گفتند: مغزها فرار کردند

عالیجناب گفت: به درک

بعد آنها که عالیجناب را ناراحت کرده بودند گفتند:

عین خیالت هم نباشد!

مشابه اش را می سازیم از نمونه ی خارجی مرغوب تر!

عالیجناب گفت: احسنت

***

احمقها چرا نمی فهمید؟

مغزها فرار می کنند

گاوها می مانند

مغزها ژنهایشان را با خود می برند

گاوها گاوتر می شوند

و در آخر

گاوهایی که مغزها را جذب کرده اند

بر تمام مغزها و گاوها حکومت می کنند.

۳ نظر:

  1. این نو برده داری است در قدیم با کشتی می آمدند و دندانها را می دیدند زیبائی دختر ها و یال و کوپال مردان را و معلوم بود در آن سوی آب آنها را می فروختند و آنها برده می شدند
    اکنون دیگر با کشتی نمی آیند آنها هم فرهنگ را بوئی کرده اند می دانند که اینجا باید نا آرام باشد تا نخبه گان (از نوع راحت طلبش ) با اخذ دکترا و ارشد و حتما زبان دان و با فهم و شعور که در این کشور هزینه سنگینی برای آموزش او روی دست های پینه بسته آن آب حوضی گذاشته شده مانند آن نسیم که کسی او را ندیده برود آن طرف آب غافل که نو برده ای است و وقتی فهمید که برده است نمی تواند جیک بزند چرا که اقامتش باطل و برگشتش حتمی و تیغ برای بریدن آماده است

    پاسخحذف