۱۳۹۱ فروردین ۱, سه‌شنبه

سالی دیگر گذشت... مبارزه همچنان ادامه دارد


از درون شب تار
می شكوفد گل صبح
خنده برلب گل خورشید کند
جلوه بر كوه بلند
نیست تردید زمستان گذرد
نیست تردید زمستان گذرد
وز پی اش پیك بهار
با هزاران گل سرخ
بی گمان میآید.

در گذرگاه شب تار
به دروازه ی نور
گل مینای جوان
خون بیفشانده تمام
روی دیوار زمان

لاله ها نیز نهادند به دل
همگی داغ سیاه
گر چه شب هست هنوز
با سیه چنگ بر این بام آونگ
آسمان غرق ستاره ست ولیک
آسمان غرق ستاره ست هنوز
خوشه ها بسته ستاره، پُر گل
خوشه اختر سرخ
با تپشهای سترگ
عاقبت كوره ی خورشید گدازان گردد

عاقبت كوره ی خورشید گدازان گردد

***


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر