به جای سرو سبز
در شهر من
از خاک تیره ی یخ زده چوبه های دار جوانه می زند
به جای ترکه ی معلمان
دست شهنه بر پشت کودکان زخم می زند
در شهر من
به جای سیلی حیا و آبرو
این تیغ شهنه است که صورت زنان با شرف را به خون سرخ می کند
به جای گریه ی کودکان برای نان
اشک مادران برای کشتگان به خاک می چکد
این شهر من و شماست
شهر دیوارها و حلقه های دار
شهر ترس و زجر
شهر سایه ی گرم مرگ و سلولهای سرد
شهر رو سیاهی از ننگ و ریش
شهر کشتگان گره کرده دست
شهر مردگانی که راه می روند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر