۱۳۹۵ مهر ۱, پنجشنبه

سرما رو عشق است





پاییزُ زمستون از نظر من با هم یه فصلن. کلا سال همین فصل سرده. بقیه اش نقص فنیه، الکیه. بهار و تابستون مقدمه است برای اینکه فصل اصلی سال که فصل سرده بیاد. بچه ها قبول ندارن میگن بهار و تابستون هوا دو نفره است فصل جفت گیریه خیلی خوبه. اما من دلم پیش فصل سرده. بچه ها میگن بابا برو یه دوری بزن ملت ریختن بیرون؛ برو صفا کن. حالا من نمی دونم جای خاصیشونُ میگن یا کلا میگن، اما من طلبه نیستم. فصل سرد یه چیز دیگه است. فصلی که هااااا...  کنی از دهنت بخار در بیاد یه چیز دیگه است. فصلی که لخت دراز بکشی کنار بخاری و انار دون شده و کدوی شیره پس انداخته بخوری یه چیز دیگه است. فصل لبو یه چیز دیگه است. فصل خون یه چیز دیگه است. تا حالا دیدید لبو خوردن توی بهار و تابستون بچسبه؟ نمی چسبه دیگه قبول کن. هیچی نمی چسبه اونا هم که می چسبن الکی می چسبن؛ اداشُ در میارن. چسبیدن توی فصل سر یه چیز دیگه است. چسب با سرما  می چسبه با گرما که نمی چسبه.


حالا فقط مسئله بخاری و لبو و چسب نیست. فکر کن به قرار، فکر کن به رفاقت. رفیقی که توی دمای 20 درجه 25 درجه به بالا بیاد سر قرار، اینکه کاری نداره. اگر کسی توی هوای منفی  درجه10 اومد سر قرار، این ارزش داره. این معلوم میشه آدم باهاش چند چنده. اونی که وقتی میرسه اب دماغش یخ زده پشت لبش اون رفیقه. اون قرار رفتن داره. هیچ تا حالا دیدید توی فصل سرد سال کسی از پشت به کسی خنجر بزنه؟ نمیشه که. حالا مرام و معرفت هیچی، رفاقت هیچی. حال غریب آدم هیچی؛ هوا سرده ملت هم کون گشاد شدن کسی حال نداره دستشو از جیبش در بیاره، چه برسه به اینکه بخواد کسیُ از پشت با خنجر بزنه.


یه سری لوس بازی در میارن که پائیز فصل رنگِ و از این حرفها. بریز دور بابا این حرفها چیه؟ پاییز فصل قتلهای زنجیره ایه. گذاشتن توی فصل سرد که توی فصل جفتگیری نباشه که آدما حواسشون پرت بشه و یادشون بره. توی فصل سرد همه یادشون می مونه. حالا خیلی ها یادشون می مونه ولی نمیان سر قبرشون که اون یه چیز دیگه است. از پایتخت تا خونه رفقا نیم ساعت راهه. نیییییم ساعت! خیلی راهه انصافا اون هم برای کسی که پایتخت زندگی کرده و به جاده های گل آلود شهرستان عادت ندارند. حالا این ماشین جدیدها که اومده نشیمن گرمکن داره ولی خطر داره مخصوصا حالا که حسن هست، حسین هم هست، همه هستند. راستی شنیدم بازداشتگاه موازی ها عوض شده به جای نخم مرغ آب‌پز و یک وجب نون، قزل آلا و جوجه میدن.

از اول فصل سرد که یه کمیش پائیزه، بیشترش سرده و آخرش دوباره یه کمی زمستونه، دندونای نیشم شروع می کنه خاریدن. وقتی می خندم اونی که سمت چپه می مونه بیرون. نمی دونم چرا اینطوریه؟ شاید چون سرده و درا خوب بسته نمیشه این می مونه بیرون چون فصل ریختن بیرون بقیه اینطوری نمیشه. فقط وقتی سرد میشه می مونه بیرون. سرد که میشه حال من بد میشه. از اون حال بدا که خیلی حال میده. آدم می افته به جون خودش از خودش می پرسه تو چه گهی هستی آخه. هیچکسم به قیافه کسی نگاه نمی کنه؛ از راه رفتن آدما معلوم میشه کی، چی تو دلش داره. اون وقت جوجه ماشینی که دووم نمیاره تو این سوز. هیچ کدوم از اونا که کرک دارن دوم نمیارن. سرما مال گرگاست.


سرما که باشه تاریکی هم باشه همه جا ترسناک باشه تازه معلوم میشه همه چی چقدر واقعیه. گرم که باشه بری تو دریا آب بازی کنی فایده نداره؛ سوز کش سرماست که دریا، دریا میشه. جنگل که دیگه نگو. تازه بهمن هم هم توی فصل سرماست. سیگار بهمنُ نمیگم ها. وقتی همینجوری بخار میاد بیرون از دهن آدم دیگه سیگار به چه درد می خوره. بهمن واقعیُ میگم. از ماه دیگه اصلا حرف نزن. حرفشم می زنم موی تنم سیخ میشه. آدم می کِشه به خودش ببینه چند چنده با خودش. خیلی حرفه آدم بره سراغ قلعه خودش و فتحش کنه. خودشُ بجوره، پنجه بکشه به دیوارای خودش؛ دردش بیاد، خراب کنه، بدون دیوار. اصلا دیوار واسه چی؟ سرما فصل گرگاست کسی توی شبای سرد بیرون نمیاد که آدم دیوار بخواد. خودتی و خودت. برای همین این موقع ها هر کس ازم بپرسه خوبی؟ بهش میگم خوب خوبم تو هم باور کن. سرما رو عشق است.