عقلم
به جایی قد نمی دهد
قلبم
شرمگین است
نه
منطق و نه احساس
دیگری
تیری در ترکش باقی نمانده
با
کدام بهانه آغاز کنم گفتگویی دوباره را؟
این
کلاف سر در گم را از هر کجا که می شد
برای
شروعی دوباره
پاره،
پاره کرده ام.جملاتی که بین آنها اینتر خورده است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر