در
آغوش گشودهی تو میگذارم
ساز
خوانندگیام را،
پُتک
معدنچیان و گاوآهن برزگران راو
به
سادگی تمام، سپاسگزار توام
برای
خاطر نورت.
با
نسیم،
با
نسیم علفزاران صدای تو نیز میورزد
تا
اعماق صحراها و دوردستهای جنوب.
درخت
بالندۀ آنهمه امید!
در
دل خورشید زاده شدی.
میوهات
میرسد
و
آواز سر میدهد تا حصول آزادی.
«رکاوارن»
ویکتور خارا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر