۱۳۹۰ اسفند ۴, پنجشنبه

تلگراف 91



می دونی چه حسی داره هر روز صبح با امیدِ  رهایی از این زنجیر از خوا ب بلند بشی و یهو یادت بیافته عشق زندگیت... اون تیله کوچولوی فیروزه ای رنگ ... داره تنهایی _، بدون تو _  توی این جنگل بی در و پیکر، برای زندگی می جنگه؟

۱ نظر:

  1. زنده گی گر هزار باره بود
    بار دیگر تو، بار دیگر تو

    پاسخحذف