هر بار همین علامت سوال
که در دهنم افتاد
از رود بالا کشید
بالا کشید
آن قدر که نفس نکشم.
***
بگو چه بودند
جز حباب های خالی
کلماتم
که در تلاطم قلاب ها ترکیدند.
***
قلاب ماهیگیر
همیشه پاسخ خوبی ست
برای پرسش ممنوع ماهی ها
***
یا تور های مشبک
که عروست می کنند
برای سفره ی اهالی خوشبخت
***
درست وقتی که فکر می کنی خوشبختی
به تور می افتی
فرقی نمی کند
برای کرم های فریبنده
اسیر دهن گس مرداب باشی
یا تن پرتلاطم رود
***
وقتی که حجم خالی دهنت
پر می شود
از سوال های هزار گزینه ای
که وصلند
به دستان ماهیگیر
***
همیشه مصلحتی هست
همیشه مصلحتی هست
تا نفس نکشی
و تور
بهانه ی خوبی ست
تا عروس شوی
برای حجله های مسموم شهر
***
یا عروسک
پشت ویترین مغازه های شلوغ.
ته آب بمان
ته آب
امنیت جلبک های صلح طلب
و زیبایی تهوع آور صدف های ترد دریایی ست
و سکوت
آرامش کاذب مرداب وار ثانیه هاست.
***
ته آب بمان
که عصیان
گناه مشترک موج ها و ماهی هاست.
*******************************************************
پی نوشت: این شعر تقدیم شده است به منِ عزیز و چشمان عاصی ام!
خیلی خری.
پاسخحذف