۱۳۸۸ بهمن ۷, چهارشنبه

شعر زندان


اینك

زیباترین صدا، در میهن من

آواز مغرور مردانیست بیشكست

كه از دروازه مرگ میگذرند

مردانی كه پیش از مرگ

آینده را زیسته اند.

تلگراف 67


اما تو کوه درد باش. طاقت بیار و زن باش.

حکم


وجود هیچ کس در این دنیا الزامی نیست.

۱۳۸۸ بهمن ۵, دوشنبه

تلگراف 66


تبار ما از همه چیز میگذره به جز خون.

اینم حرف آخر:

خونی که تو بریزی بخشیدنی نیست.

تلگراف 65


تو نمی تونی بفهمی من چه جوری فکر می کنم.

جایی که با مشت توی صورتم می کوبی صورتت رو می بوسم.

جایی که صورتت میاد جلو که صورت منو ببوسی دیگه نمی تونی نفس بکشی.

همه ماجرا همینه اما حتی خود این هم یه قانون نیست.

تلگراف 64

سلامتی تمام و دیوارا و سیم خاردارا که اگه نباشن عشقی واسه من باقی نمیمونه