۱۳۸۸ آذر ۷, شنبه

عشقبازیهای شبانه ی من

.

هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که توی بغل معشوقه ای خوابت ببره که داره لحظه لحظه ابعاد وجود تو رو گسترش میده.

آلان سومین هفته ایه که شبها بعد از ساعتها عشقبازی صورتم بی اختیار روی سینه های معشوقم آروم میگیره و صبح که چشمامُ باز می کنم می بینم بدون ذره ای جابه جایی عشقبازی از همون جایی که قطع شده از سر گرفته میشه.

بعد از چند یورش ناموفق به کاپیتال مارکس تصمیم گرفتم اینبار فتحش کنم پس شبهای زیاد دیگه ای روی کتاب خوابم خواهد برد.

.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر