ای دوست
ای برادر زندانی
اینجا
ميان مسلخ اندیشه و اميد
روی فلات خون و فلز و کار
روی کران ماهی و مروارید
در بندر نظامی نفت و ناو
در کشتزارهای برنج و چای
و در کنار گله و گندم
ما
این بامهای کوچک توفان
آهنگ پيشگوئی توفان ناگهان
در بندهای سرد قزل قلعه و اوین و حصار
زندانيان خستهی این خاک نيستيم
زندانيان خستهی این خاک دیگرند
زندانيان خستهی این خاک
در بند کارخانه و کار ستمگرند
انبوه سرخ رنجبران اینجا
زندانيان خستهی زندان کشورند
اینجا سلاح و سکه و جاسوس
فرمانروای دورهی شدادی است
و خانههای مردم و سرتاسر فلات
انبوه بندهای عمومی و انفرادیست
ایران در این ميانهی تشویش
مفهومی از اسارت و آزادیست
و باز همچنان
ما
این بامهای کوچک توفان
آهنگ پيشگوئی توفان ناگهان
با داغهای تافته
- گلهای زخم و پوست -
با سينههای سوخته میخوانيم
از بند بند قلعهی تاریک
ای تحول خونين
ای انقلاب دور
و نزدیک
شعری از رفیق شهید سعيد سلطانپور – از مجموعه آوازهای بند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر