۱۳۸۸ آبان ۲۴, یکشنبه

فهمیدن نسیم تن برهنه می خواهد

.


زندگی را چگونه فهمیدی

که چهره حجاب کردی از دشمنان

با کدامین اندیشه همبستر شدی

که کودک از شانه آویخته ات

حتی پس از مرگ

بر موی بافته ات فخر فروشی می کند

آمدن و رفتن نسیم را در کتابهای تاریخ نمی نویسند

در تاریخ قدار بندان پیروز جایی برای تو نیست

تو در کلمات به خون کشیدگان آرمیدی

فهمیدن نسیم تن برهنه می خواهد

آمدن نسیم را همیشه وقتی می فهمند که رفته است

قبل از آنکه به خود بیایم رفته بودی.

برای یافتنت

تمام شعرهای زمین

خط به خط ممنوعه های در آتش سوخته

کلمه به کلمه خاطرات سینه سوختگان

برای فهمیدنت

تار و پود دیوار تک تک زندانهای ستم را

_ در جستجوی آخرین دست نوشته پنهان یارانت گشتم

اما دریغ که هر چه بیشتر می یابم

فهم تو دشوار تر می شود

سالروز تولد تو اکنون اگر چه از یادها رفته

داغ مرگت را بر پیشانی زمان می بینم

چشمان تو اکنون اگر چه بسته

ضربان قلبت را در چکیدن هر ماشه ای احساس می کنم

لبان تو اکنون اگر چه خاموش

صدای نفسهایت را در جازدن هر خشابی می شنوم

راستی یادت هست

بعد از مرگت به خوابم آمدی

مثل آخرین باری که دنیا فرصت دیدنت را داشت

کودکت از یک شانه آویخته

موی بافته ات از شانه ای دیگر

صورتت پر از زخمهای تازه

ابروانت کمانی در خون

چشمانت آفتاب

بر سینه برهنه ات زخمهای کهنه

با غمگین ترین صدای جهان پرسیدی

چرا زنانگی من با مردانگی مردان ستوده می شود؟

و دوباره آرام و بی تفاوت

با کودکی بر یک شانه و موی بافته ات بر شانه ی دیگر

رو گرداندی و رفتی.

این بار هم آمدنت مثل نسیم بود

اما رفتنت توفان

چشمانم بعد از رفتن تو دیگر به خواب نرفت

پیله ای می دوزم به دور کِرم کریه نیم مرده ای

که از دهانش کثافت به روی من می ریزد

از مقعدش طلا

از چشمش شهوت

از نیشش درد

و بافتن پیله اش هر روز سخت تر از دیروز می شود

من نام مرد را مردانه از خود قلم گرفتم

روزها می جنگم و می بافم

و شبها برای پروانه هایی که به انتظارشان نشسته ام

لالایی مردانگی زنانی را می گویم

که با کودکی بر یک شانه و موی بافته بر شانه ی دیگر

برای آمدن پروانه ها جان داده اند.

.

۱ نظر:

  1. روزها می جنگم و می بافم

    و شبها برای پروانه هایی که به انتظارشان نشسته ام

    لالایی مردانگی زنانی را می گویم

    که با کودکی بر یک شانه و موی بافته بر شانه ی دیگر

    برای آمدن پروانه ها جان داده اند.

    (عالی)

    پاسخحذف