۱۳۸۸ آبان ۵, سه‌شنبه

ترانه یکشنبه غم انگیز Gloomy Sunday

.
ترانه ی Gloomy Sunday ترانه ای مربوط به اواخر قرن نوزده است که به “آهنگ خودکشی مجار” معروف شده است. Diamanda Galas این ترانه را بر اساس ترجمه دزموند کارتر خوانده و شهرت این ترانه از آن روست که گویا گوش سپردن به آن افراد زیادی را دچار وسوسه ی خودکشی کرده است.اصل ترانه به زبان مجاری است و برگردان های متفاوتی به زبان انگلیسی دارد که معتبر ترین آن ترجمه ی انگلیسی زیر از اصل متن مجاری است.

Sunday is gloomy, my hours are slumberless
Dearest the shadows I live with are numberless
Little white flowers will never awaken you
Not where the black coach of sorrow has taken you
Angels have no thought of ever returning you
Would they be angry if I thought of joining you?

Gloomy Sunday

Gloomy is Sunday, with shadows I spend it all
My heart and I have decided to end it all
Soon there’ll be candles and prayers that are sad I know
Let them not weep let them know that I’m glad to go
Death is no dream for in death I’m caressing you
With the last breath of my soul I’ll be blessing you

Gloomy Sunday

Dreaming, I was only dreaming
I wake and I find you asleep in the deep of my heart, here
Darling, I hope that my dream never haunted you
My heart is telling you how much I wanted you
Gloomy Sunday

***

یکشنبه غم انگیز ... تا شب دوام نمی آورم
در تاریکی و سایه ... تنهایی مرا می آزارد
با چشمانی بسته تو از کنارم میروی
تو آرمیده ای و من تا صبح منتظر
سایه های مبهمی را می بینم، از تو خواهش میکنم
به فرشته ها بگویی مرا در اتاقم تنها بگذارند
یکشنبه غم انگیزچه بسیار شنبه ها تنها در سایه ها
و من امشب خواهم رفت
چشمانم چون شمع پر فرغی می درخشد
دوستانم برایم گریه نکنید که مزارم نور باران است
به خانه باز میگردم جانم به لب رسیده است
در سرزمین سایه ها تنها بخواب میروم
یکشنبه غم انگیز
یکشنبه غم انگیز
.

جوابی برای تو 2

.

گفتی: «نمی دانم منتظرش بمانم یا نه»

این جواب من است برای تو پس از آنکه روزها از رفتنش گذشته است:

همیشه منتظر کسي باش که اگر يک روز حتي در ساده ترين لباس ها بودی و صدای شکم گرسنه ات بر ظرافت عاشقانه هایت می چربید؛ حاضر باشد دستان زبر و زمخت تو را محکم در دستش بگیرد و به همه ي دنيا نشانت دهد و بگويد اين عشقِ من است .

.

۱۳۸۸ آبان ۴, دوشنبه

تلگراف 18

.
Success is just like being pregnant, every body congratulates you, but nobody knows how many times you were fucked
.

تلگراف 17

.
مرد اونی نیست که وسط یه مشت نفهمی که براش هورا میکشن لبخند بزنه. مرد اونه که وسط یه مشت نفهمی که دارن بهش سنگ میزنن حرف بزنه.
.

۱۳۸۸ آبان ۲, شنبه

تلگراف 16

.

داشتم فکر می کردم اسلحه ی پلیس قدرت بیشتری دارد یا لباسش.

.


۱۳۸۸ آبان ۱, جمعه

تلگراف 15

.

مرزی مغشوش تر از مرز بین بزدلی و عقلانیت نیست.

.