جملاتی که بین آنها اینتر خورده است
حسین از انتظار نوبت اعدامش خسته شد
با بند شلوار جافی خودش را توی حمام دار زد
داشت توی هوا دست و پا می زد و خِر خِر می کرد
ما پاهایش را کشیدیم تا زودتر آزاد شود.
«یادداشتهای زندان _ بند یک»
اين چهار دقيقه طلب همه حسي كه اين دو خط بهم داد...
اين چهار دقيقه طلب همه حسي كه اين دو خط بهم داد.
پاسخحذف.
.