من زنده ام به رنج...
من زنده ام به درد...
من زنده ام که خط کشم بر تقدس دروغ
من زنده ام برای اثبات اینکه می شود
حتی میان شوره زار حرص و بردگی
در خواهش لبان ترک خورده و کام پر عطش
تنها پیاله ی آبی که هست
بی هیچ حس آسمانی و احساسی از دروغ
بی آنکه مرگ تو از تشنگی
در نقطه ای پرت و بی رجوع
در برگ پاره ای از کتاب خاطره ای حک شود
بر ریشه های گل سرخ تشنه ای فشاند.
من زنده ام تا ببینم که مرده ام
اما تنها گل سرخ این جهان زنده است و «هست».
این شعر دقیقا جواب کامنت من واسه پست آخرت بود
پاسخحذفخیلی خوبه یه جور امیدواری حتی به رنج: زندگی دیالکتیکی ست از رنج و لذت